آرام جانم **ایمان**آرام جانم **ایمان**، تا این لحظه: 10 سال و 2 ماه و 13 روز سن داره

شاهزاده کوچولوی مامان و بابا

روزمرگی های ماه هفدهم زندگی نفسم ایمان

زندگی قصه و حرفیست که شیرینی آن خنده توست تلخی آن گریه تو کاش پر باشد لحظه هایم همه از خنده تو   شروع ماه هفدهم زندگی ایمانم مصادف بود با شروع ماه پربرکت رمضان که دقیقا تو همون روز اول ما چند تا مهمون خوب داشتیم. دوست و همکلاسی دانشکده، فریده عزیزم از آران و بیدگل کاشان که به همراه پدرو مادرو خواهرش در راه برگشت از مشهد به کاشان یه سری هم به ما زدن. البته بخاطر اومدن این مهمونای عزیز از خاله جونات خواستم بیان کمکم و خاله شیما و شیرین اومدنو خونه تکونی کردیمو کلی کارای دیگه که سنگ تموم گذاشتن و ما شرمندشون شدیم. مهمونام روز اول ماه رمضون رو خونه ما موندن و شب برا شام از صفیه جون دوست خوبم و همکلاسی ...
16 مرداد 1394
1